محل تبلیغات شما
وقتی تو یه جریانی قرار میگیری که یه عده مدام در حال حرکتن، ناخودآگاه تو هم مجبوری به تکرار این سلسله

حرکات که اسمشو گذاشتن زندگی!

حالا، لا به لای این رفت و آمدها، بودن و نبودن ها؛ نیاز داری بشینی یه گوشه، تکیه تو بدی به دیوار،

پاهاتو دراز کنی و خیره بشی به جایی و ذهنت رو متمرکز کنی.

نیاز داری گاهی با خودت دوره کنی خب! تا الان چکار کردم؟ چی شد؟ با کی بودم؟ اصلا خوبه حالم الان.؟!

اگه با خودت و دلت و ذهنت روراست باشی، همه ی ذهنیاتت رو به زبون میاری و خودت رو سبک میکنی. ؛

اگه نه.  سخته به زبون آوردن؛ یه جایی رو پیدا میکنی که همه ی حرفات، دردات، خوشی ها و دلخوشی ها رو

بنویسی و ذهنت رو سبک کنی.

درد اونجاست که بعد از چند سال، جایی رو پیدا کردی که خیلی از نگفته هات رو توش ثبت کردی از بین بره!

حتی یک درصد هم فکر نمیکردم این سیستم اینقدر آبکی بوده باشه وگرنه قطعا نسخه ی پشتیبان این 

سیصد و شصت و پنج روز رو یه گوشه ای نگه میداشتم برای روز مبادا. !

نشد که بشه و لااقل برای دلخوشی این روزای خودم باید بگم بی خیال. !

توی این تقریبا دوماه، کلی اتفاق افتاد و کلی حرف و کلی نگفته که قطعا باید "یه زمانی" میشد و ثبت میشد

اینجا.

از اون هایی که حتی به صمیمی ترین هام هم نگفتم و فقط و فقط میخواستم بنویسم و فقط هم همینجا.

اما. !

شاید یه زمانی. !

.

متاسفم برای همه ی این مدت و همه ی اون حرفایی که باید می بود و نیست.!

.

متاسفم برای خودم که با همه ی این بالا پایینا بازم اگه بخوام بنویسم، باز و باز و باز بلاگفا رو انتخاب میکنم!

.

متاسفم برای دلبستگی شدیدی که به زمان های خوبِ اینجا داشتم و خاطره ای که ازش موند.

.

متاسفم برای این عادت.

.

 

 

 

 

 

+ شاید روزی دوباره، دلآنه و روزمرگی و خاطره بازی و دوست داشتنی هآ و یه زمانی.!

شاید.

زمانی بود و قراری... !

توهم حال خوش یا تثبیت مدام لبخند...؟!

رو ,یه ,ی ,  ,کنی ,هم ,همه ی ,    ,متاسفم برای ,یه زمانی ,و ذهنت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها